۱۳۸۹ دی ۲۲, چهارشنبه


گلويي خاموش

هزار معبد به یکی شهر …
بشنو:
گو یکی باشد معبد به همه دهر
تا من آنجا برم نماز
که تو باشی …

چندان دخیل مبند که بخشکانی‌ام ازشرم ناتوانی خویش
درخت معجزه نیستم
تنها
یکی درخت‌ام
موجی
در آبکندی
و جز این‌ام هنری نیست
که آشیان تو باشم …
تخت‌ات و تابوت‌ات.
یادگاریم و خاطره اکنون.
دو پرنده یادمان پروازی
و گلویی خاموش
یادمان آوازی …

احمد شاملو

0 نظرات:

ارسال یک نظر