۱۳۸۹ دی ۲۶, یکشنبه

شب برفي
چندين صباحي است كه برف سرد ياس و نااميدي بر دلمان نشسته است. و اراده امان شرمسار تلاش و پشتكار مان است.زيرا نمي توانيم .
اما،
تورا به ياد آن روزهاي زيبا و وصف ناشدني ، بغض گلويت ، اشك چشمانت و معصوميت هميشگي ات دوست دارم. و اي كاش...

0 نظرات:

ارسال یک نظر