احساس
وقتي درنوشتن سرمشق هاي شبانه ات جو گرفته مي شدي و هزاران بار اسمشو مي نوشتي ، اكنون پشت اون حصار بمون به احساسات بچگانه ات بخند.
به همه نه گفتي براي رسيدن به او و حتي مي دونستي كه داري خودتو هم فريب ميدي. دل چندتا را رنجوندي تا دل يك نفر بدست بياري.
ارزششو داشت ؟
تو غريبي بيش از همه و تنهايي حتي بيش از خودت.
0 نظرات:
ارسال یک نظر