درها و دیوارهای عالم، همه و همه رازدار آن ياس کبود، محرم آن درد جان سوز، و درختان عالم همه شیدای آن بلند بالا که عظمت وجودش، همه را به تواضع باز میداشت وهیچ فرشته ی مقربی شایسته ی فهم آن تنهایی ازلی و تجلّی سرمدی نبود.
اینک تمامی درهای عالم، نوحه سرای تنهایی و اندوه و درد او ، و هر گل میخِ در نشانه ای از روایت یک زخم ، یک فریاد پر پژواک در سکوت سنگستان آن قبرستان خموش، خورشیدی زخم دار مثل یک پاره قلب خونین ، در شبی به هنگام تاریک ترین لحظات آن.
مادر پدر ، همسرعلي ،مادر حسين و ... در تصاحب پاكي وتقدس فاطمه است. اما بحق ، فاطمه فاطمه است.
به خاطر همين يك قطره اشك هم شفاعت كن.
0 نظرات:
ارسال یک نظر