۱۳۸۹ خرداد ۱۰, دوشنبه

ترافیک سنگین
89/3/10
اي كاش دوباره باران مي باريد تا همگي به زير باران مي رفتيم و پنجره هاي روح و جسمان را از غبارها و پليديها شستشو مي داديم و اي كاش دوباره به سياه چادرهاي خود باز مي گشتيم و همديگر را تنها مي گذاشتيم تا مبادا به حريم كسي وارد شويم .
راستي چرا جامعه شكل گرفت ؟ قرارداد اجتماعي ما اين بود كه با ارتباط و كنش متقابل نيازهاي همديگر را مرتفع كنيم . همزيستي اگر باعث تكامل و ترقي نشود به چه درد مي خورد.از زندگي بدوي براي حفظ جان خود فرار كرديم اما اينجا به جان همديگر افتاديم . راستي چه شد ؟ چه شد كه اينقدر فاصله گرفتيم از خود و ديگران.
چرا از جاده هاي خاكي روستا فاصله گرفتيم و براي ترقي و پيشرفت كامل پا در عرصه ديگران گذاشتيم؟
چرا داريم آسايش را فدا مي كنيم و چرا و چراهاي بي پاسخ ... . هزاران چراهايي كه امروز كساني به زبان مي آورند كه به دور از نام ، نان مي خواهند.
بدجوري به دام ترافيك افتاده ايم . اون هم ترافيك سنگين .ترافيك سنگين مسير طبيعي زندگي و با خودروهايي داغون.

شاهد ترافيك سنگين در اتوبانهاي مسير زندگي هستيم . نمي دانم علت اين حركت كند و بي روح چيست ?
آيا علت كندي حركت انسانهاي ضعيف مي باشد يا برخورد خودرو مرفهين ،گودالهاي كنده شده و يا هزاران علت طبيعي و غير طبيعي?
اين ترافيك سنگين ندارها مي باشد ؟ انسانهايي كه سنگين و بي ميل حركت مي كنند .اين تقدير ماست كه بيست قرن در تمناي آرزوها و آمال ... باشيم. و بعد با متر خودمان آنرا توسعه بناميم. اين مفهوم خيال پردازانه را خواستيم شايد با ابزار و لوازمي كه دربردارد از اين ترافيك سنگين بكاهد اما نمي دانيم يا نمي خواهيم بدانيم پيمودن اين مسير راه و روش و مرام و مسلكي مي خواهد. اما در اين اتوبان هم كساني هستند كه به دليل عدم تشخيص چپ و راست خود بدجوري تصادف مي كنند .
ما به به دنبال توسعه هستيم اما نمي دانيم چرا از خيلي مقوله ها بويژه جنبه فرهنگي، اجتماعي و حتي انساني كه پايه و اساس مي باشد غافل شده ايم . اما حرف ما با كساني است كه از انسانهاي ندار به توسعه رسيدند و به نردبان ترقي به آنها نگريستند.
بياييم كاري كنيم كه انسانهاي مستضعف بيشتر از اين به قطعيت نرسند كه سهمي ندارند و اشتباه به اين وادي آمده اند.
بياييد از اين ترافيك سنگين بكاهيم و خيابانهاي اصلي زيستن را به بهانه تعمير و زيبايي تخريب و راه بندان طولاني مدت نكنيم.

پ.ن:

- درخواست كمك توسط افراد مختلف و با ظواهر وتيپ و سن مختلف در خيابان اعصابم را به هم مي ريزد .
- اي كاش مي توانستم ....

1 نظرات:

غريبه اي نام آشنا گفت...

آفرين..خيلي خوب بود...
خوب نگاه كردن به اطراف و اتفاقايي كه دور و بر آدم مي افته مي تونه خيلي به شناختش از مسائل كمك كنه..مخصوصا شما كه متناسب با رشته ي تحصيلي كه خوندين بهتر مي تونين تحليل جامعه شناختي ارائه بدين.

ارسال یک نظر